انقدری که مدرسه برنامه منو بهم میریزه هیچکس تو برنامه های من سرک نمیکشه.
نه نه اصلا منظورم درس نیست:|.. من درسمو (مخصوصا علوممم:')))) با شوق توی خونه میخونم..ولی هرروز لازمه حضور بزنم..فقط حضور..و اصلا به درس گوش نمیدم..این خصوصیت منه..تو کلاس هیچی نمیفهمم و اگه بذارن بخوابم واقعا بهتر میفهمم..
یه برنامه چیدم که درسمو بخونم و توی آزمون سمپادم معدل خوبی بگیرمD: *خوشحالی*
و آره حقیقتا داره جواب میده..مسئله اینه من بعضی جزوه های زیستمو هنوز ننوشتم و واقعا فک کنم اگه امروز ننویسم تا تابستون دیگه وقتی براش ندارم:<..
اره من چند روز پیش عین چی عر زدم، وظاهرا همون عر زدنه منو هل داد به جلو و مجبورم کرد یکمممم فقط یکممم جوری که خودم میخوام زندگیمو بگذرونم
اما هنوز مدرسه و حضور زدنش نمیذاره(´;ω;`)..
جدیدا فهمیدم میزان تنفرم به فارسی از هر درس دیگه ای بیشتره، حتی از عربی:|~..
الان حداقل یکم از عربیو میفهمم ولی فارسی؟ نه:|..
تقریبا همه هرروز بهم یادآوری میکردن که چقد دیگه تا ازمونامون مونده و من همیشه اینطور بودم که "برو و توی تختت گریه کن!" و الان حداقل یکم امید دارم که گند نمیزنمD:
شرمنده من پستایی مث خودتون نمینویسم که توش با اینکه ناراحتین بازم خوش میگذره.من تمام این سالو مدرسه نرفتم و جالب ترین چیزی که به ذهنم میرسه گل و گیاهایی که میتونم بخرمه..
فردا باید دو ساعت تو راه باشم تا برم مدرسه (اردوی عملی:|..) شاید تنها چیزی که بفهمم این باشه که چه اتفاق جالبی میفته و من میتونم اینجا بنویسم و اینکه اگه آمی یه سلاح داشت اون چی بود..
همین دیگه:>
مواظب خودتون باشین3>